محل تبلیغات شما



syper-drakon در حال پرداخت

 

سایپر دراگون syper-drakon یک سایت جدید و عالی است که می توانید بازی کنید و بدون سرمایه و خرید کش پوینت پول روبل روسیه کسب کنید. پرداخت این سایت سریع و مستقیم به کیف پول پاییر می باشد. این سایت در بین ایرانی ها دارای اعتبار خوبی است و کاربر های زیادی در این سایت در حال کسب درآمد روزانه هستند و این سایت تا کاربران زیادی دارد پرداخت می کند.

 

لینک عضویت

http://syper-drakon.biz/?i=32576

syper-drakon

syper-drakon

با ثبت نام 10/000 سکه نقره هدیه بگیرید.

نرخ ارز: 100 سکه = 1 نقره

1 روبل = 100 نقره

 

آموزش ثبت نام در سایت سایپر دراگون روسی

وارد لینک عضویت شوید و فیلدهای مورد نظر را تکمیل کنید.

Ваш логин: نام کاربری شما

Ваш Email: ایمیل شما

Ваш пароль: رمز عبور

Потор пароля: تکرار رمز عبور

Кошелек Payeer формате P12345678: وارد کردن آدرس حساب پاییر (ساخت حساب روبل پاییر)

С праилами проекта ознакомлен(а) и принимаю: این تیک رو هم بزنید که قوانین سایت رو قبول می کنید.

در پایان روی گزینه Зарегистрироаться کلیک کنید تا ثبت نام شما تکمیل شود.

 

آموزش بخش های مهم سایت دراگون

Мой профиль: اطلاعات حساب شما

(Баланс (Для покупок: مانده (برای خرید)

(Баланс (На ыод: مانده (برای برداشت)

Заработано на рефералах: سود زیرمجموعه

Пополнено: مبلغ شارژ حساب

Выплачено: مبلغ برداشت شده

Настройки: تنظیمات حساب

Для ноичко: آموزش برای تازه واردها

Купить героя: خرید یک قهرمان

Сбор монет: جمع آوری سکه

Обмен монет: تبادل سکه

Ваши рефералы: زیرمجموعه شما

отерея: قرعه کشی

Обменник +250%: مبدل نقره

РАЗВЕЧЕНИЯ: کسب درآمد از بازی پمپ بنزین، نبرد دریایی و شطرنج

Бонус на ыод: بعد از 24 ساعت بعد از ثبت نام این بخش فعال می شود و هر یک ساعت می توانید 5 نقره رایگان دریافت کنید.

Ежедненый бонус: هر روز بین 20 تا 100 نقره رایگان دریافت کنید.

Бонус 1 час: هر یک ساعت 5 تا 20 نقره به حساب خرید اضافه کنید.

Бонус 5 минут: هر 5 دقیقه 3 تا 7 نقره به حساب خرید اضافه کنید.

Пополнить баланс: شارژ اکانت برای خرید اژدها

Заказать ыплату: برداشت درآمد – حداقل 100 نقره

Выход из профиля: خروج از سایت

لینک عضویت:

 

برای تعقیب مطالب بیشتر در مورد کسب درامد انترنتی عضو کانال تلگرام ما شوید.

کسب درامد انترنتی

معرفی بهترین و معتبر ترین سایت ها و نرم افزار های کسب درامد انترنتی.

https://t.me/affiliate4U


شاید شما کلمه افیلیت مارکتینگ (Affiliate Marketing) و یا بازاریابی پورسانتی و یا سیستم همکاری در فروش را بارها شنیده باشید و از خود پرسیده باشید که آیا میشود از این راه درآمد کافی داشت و یا اصلآ این مدل کسب درآمدی چگونه کار می کند؟

دراین مقاله شما با نحوه عملکرد افیلیت مارکتینگ و اینکه چگونه این مدل بازاریابی هم می تواند به فروشنده(Merchant)  و هم به تبلیغ کننده (Affiliate) در کسب درآمد و سود بیشتر کمک کند، آشنا خواهید شد.

به سایت فروشنده و یا تولید کننده محصول که ما اصطلاحآ آنرا  Merchantخواهیم نامید، ویزیتور (بازدید کننده) می فرستید و اگر ویزیتور فرستاده شده توسط شما از سایت Merchant یا همان فروشگاه فرضی، خریدی انجام دهد و یا در برنامه های آنها عضو شود (بسته به نوع  Affiliate Program) در اینصورت، شرکت تولید کننده و یا همان Merchant به شما درصدی از فروش را پرداخت می کند. شما در واقع در وبسایت خودتان، محصولات دیگران را تبلیغ می کنید و اگر ویزیتوری که در سایت شما است، ترغیب به خرید محصول شود، پس از کلیک بر روی لینک محصول به وبسایت فروشنده منتقل می شود و در آنجا خریدش را انجام میدهد و شما پورسانت خود را از فروشنده دریافت می کنید.

در این روش Marketing هم فروشنده (Merchant) و هم کسی که محصولات فروشنده را تبلیغ می­کند (Affiliate)، سود می کنند. از یک طرف، فروشنده، تنها زمانی هزینه می کند که جنسش فروش برود و در این میان از تبلیغات و برندینگ مجانی که affiliate ها برای او ایجاد می کنند، استفاده می کند. از طرف دیگر، affiliate ها، با معرفی محصولات فروشنده های مختلف، درآمدهای خوبی کسب می کنند. یعنی در این سیستم هر دو طرف از این مشارکت سودآور بهره می برند.



اگر کسی از من بپرسد کیستی؟

میگویم من یک افغانستاني ام, از سرزمین جاودانگی ام , از سرزمین خورشید, از سرزمین مقاومت افغانستانم میگویم از نسل مولانا از تبار تاجيك از سلاله ی يما از قلمرو سلطان محمود غزنه از خواستگاه سعيدجماالدين میگویم افغانستاني ام, از مهد فرهنگ و عشق آمده ام از سرای فردوسی نماینده ای هستم از دستان کمال الملک از بیتی از حافظ از قلم عاصي میگویم اهل تخت جمشیدم آشنا با خاک پاسارگاد آشنا با شاخاب همیشه پارس آشنا با پرچم گفتار نیک کردار نیک و پندار نیک آشنا با دلداگی به خاک پر زمهرخراسانم. فرزند پدریم که میگفت مرا در تابوت نگذارید تا بدنم به خاک میهنم ملحق شود, فرزند پدریم که مهرورزی را رواج داد و دلدادگی را رونق مهرورزی را ارج نهاد و دوستی را پاس داشت.فرزند مولانا فرزند خراسانم. .
اگر کسی از من بپرسد کیستی میگویم من یک آریایی ام.


پروین اعتصامی

اگر فلاطن و سقراط بوده اند بزرگ

بزرگ بوده پرستار خردی ایشان

به گهواره مادر به کودکی بس خفت

سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان

 

پروین متعقد بود که باید از سر و جان به جانبداری از حقیقت برخاست و سخن حق را به هر قیمتی به زبان جاری کرد. وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتنی استی. شمشیر روز معرکه زشت است در نیام.

عمر پروین اعتصامی بسیار کوتاه بود که بیش از 35 سال در جهان نزیست شاعری بیدار و هوشیار، اخلاق گرا، و پند آموز است که در برابر بی عدالتی های اجتماعیات بشری سر برمی آورد و میکوشید با زبان رمز و تمثیل، اندیشه های انسانی خود را در دفاع از فرودستان جامعه ابراز کند.

انتقادات اجتماعی پروین که در قالب مناظره، قصه، مثنوی شکل گرفته است. تنها به تصویر پردازی از حیطه اربا قدرت ویا سیایتمردان بسنده نمیشود بلکه گروهای مخالف مردم با منش های پلید اخلاقی همچو پول پرستی، ریا و دروغ، حرص و طمع را دربر میگیرد. او پیام آور دوستی، محبت همیاری و آوازه‌گر حرمت و عزت انسانی است. اما با این همه صدای او نه از زمانه و نی از خودش، که بیشتر از دوردستهای تاریخ انسانی برمی خیزد و صدیش پیش از آنکه نه باشد به پیر مردی کهن سال و پند آموز میماند.

پروین اعتصامی در 25 حوت سال 1285 ه‌ش در خانواده ئی که اهل علم و ادب ایران بودند وتولد شد. جدش میرزا ابراهیم خان مستوفی از نجیز زاده گان اشتیان بود. پدرش یوسف اعتصام الملک 1253-1216 ه‌ش نویسنده و مترجم چیره دستی بود که به زبانهای فارسی، ترکی، عربی و فرانسه بلدیت کامل داشت. و مادرش اختر خانم دختر میرزا عبدالحسین خان از شخصیت های بلند پایه دولت وقت ایران میباشد.

پروین در زادگاهش (تبریز) زیاد ماندگار نشد و در 5 سالگی به همراه خانواده در تهران منزل گزید. اوکه کودکی هوشیار و مستعد بود و از بخت خوش در فضای فرهنگی  زائیده شده بود. از کودکی با مبانی زبان فارسی و از آن پس قواعد زبان آشنایی یافت و با نوشته فراتر از معمول پای به مکتب گذاشت.

او که در ابتدای زندگی در محفل پدر و یاران ادیب او، با شعر فارسی عشق و علاقه پیدا کرده بود، در سن 8 سالگی زبان به شعر گشود و هنوز به دوره بلوغ نرسیده بود که اشعار بزرگانی همچون فردوسی، نظامی، انوری، ناصر خسرو بلخی، منوچهری و فرخی را از حفظ میخواند و به مکتب فکری شاعران عارف مزاجی همچون مولانا جلالدین محمد بلخی سنائی، عطار و حافظ عشق میورزید.

پروین اعتصامی دوره مکتب را در مدرسه دخترانه، امریکایی (ایران بیت ایل) به پایان آورد و چون با زبان و ادبیات انگلیسی به خوبی آشنایی یافته بود. به مدت دو سال در آن مدرسه به تدریس پرداخت.

حال آنکه زندگانی راستین او تنها در شعر خلاصه میشد. اشعاری فراتر از معمول که پس از چاپ حیرت و شگفتی خوانندگان را بر می انگیخت و آنها را به شدت جلب میکرد و همینطور بسیاری از ابیات آن بصورت ضرب المثل به زبان خاص و عام جاری بود. که اندک اندک او را به اوج شهرت کشانید.

از سروده های پروین اعتصامی که بیشتر توجه اهل شعر و ادب را به خود جلب نموده. اینها اند:

شعر اشک، کعبه دل، روح آزاد، لطف حق، گوهر اشک، دیده و دل، نغمه صبح، حدیث مهر و غیره.

پروین در سال 1313 ه‌ش به خواست خانواده اش به عقد نکاح پسر کاکای پدرش فضل الله که مرد نظامی و رئیس امنیت در کرمانشاه بود درآمد و چهار ماه پس از عقد نکاه با همسر خود به کرمانشاه رفت اما از همان آغاز پیدا بود که دیگر با دل و جان به شعر نمی پرداخت چرا که روح خشن و نظامی شوهرش با روح لطیف پروین هم خوانی نداشت.

پروین نمیتوانست برخورد های اورا تحمل کند پس با برادرش راهی تهران شد.

و پس از چند ماه با بازگشت پروین به خانه پدری آن رشته از هم گسست و هنوز یک سال نگذشته بود که در 11 اسد 1314 ه‌ش به طلاق رسمی انجامید.

این تجربه تلخ از زندگی مشترک پروین را در دنیایی از غم، اندوه و انزوا فرو برد و باز هم متوسل به روحیه آرام خود شد و از کم و کیف آن با هیچ کس صحبت نکرد فقط چند بیت سرود.

 

ای گل تو ز جمعیت گار چه دیدی

جز سرزنش و بد سری خار چه دیدی

ای لعل دل افروز تو با این همه پرتو

جز مشتری سفله به بازار چه دیدی

رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیبت

غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی

پروین اعتصامی از سال 1315 ه‌ش نزدیک به یک سال در کتابخانه دانش سرای عالی سرگرم کتابداری شد، اما چون بیماری یوسف اعتصامی را به بستر افگند. پروین که پدر را عاشقانه دوست میداشت از کار استعفا کرد تا اوقاتش را پایریز پرستاری از او کند. اگرچه یک سال بعد، اجل پدرش را از او ربود، و پروین را برای همیش تنها گذاشت.

مرگ پدر بر روح ظریف و شکننده پروین بزرگترین ضربه را وارد آورد و در تمامی مدت که از آن زنده ماند هرگز از این ماتم رهایی نیافت. تا سرانجام به بستر بیماری افتاده و بمرض حصبه گرفتار شد.

و در عالم مریضی پروین مانند همیشه متین و آرام بود. با آنکه در تب میسوخت و آه نمی کشید.

پروین در لحظات آخر عمر از دائی خود که هر روز بر سر بالین او می آمد خواست تا برای مادر تسکینی باشد و بعد بیهوش شد و در نیمه 15 حمل 1320 ه‌ش در آغوش مادر جان داد.

جنازه پروین در قم کنار آرامگاه پدرش به خاک سپرده شد.


عبدالرحیم خان بازرگان از بازماندگان داده‌شیر، بازرگان عصر شیر علیخان، که در چهلتن پغمان محل رهایش بهاری و در بارانه کابل  منزلگه داشت.

در سخاوت و جوانمردی در عصر خود بی نظیر بود.

در سال 1271 ه‌ش مطابق 1312 ه ق عبدالرحیم خان که تازه از سفر بخارا بازگشته بود خداوند به او پسری ارزانی نمود که اسمش را غلام نبی گذاشتند.

دوستانیکه در جشن تولد این نوزاد پاک نهاد اشتراک ورزیده بودند از اولین برخورد با چشمان گیرا و جبین باصفای او دریافتند که این طفل، طفل عادی نبوده و با همدیگر میگفتند:

کاین پریرو در جوانی ماه تابان میشود.

در مسیر ایام این پیش بینی شان بحقیقت پیوست.

شاعر بلند آوازه فقیر و مجرد(مجرد از همه چیز و همه کس) صوفی واراسته و قلندر درویش مشرب کشور گردیدند. مال و متاع، باغ و زمین چهلتن، خانه و سرای بارانه کابل را فدای قدم دوستان خدا و طعمه حریق عشق سوزان معنوی نموده و از متاع دنیا جز غرفه چوبین و محقر که تا آخرین لحظه زندگی در آن زیست داشتند. و در این باره خودشان چنین فرموده اند:

 

شنو اول تو از نام و نشانم

که واقف گردی از شرح وبیانم

غلام نبی بود در نامم

که در بارانه کابل مقامم

تجارت پیشه ما بود چندی

به هرجا بود از ما بار و بندی

تمام هستی ما رفت برباد

نصیبم بینوایی بود و اوداد

 

شیر محمد خان بازرگان مشهور به داده شیر، پدر کلان صوفی عشقری از ده بید سمرقند، به کابل مهاجرت کرده بود چنانچه صوفی عشقری خود فرموه است:

 

شهرتم باشد اگرچه عشقری کابلی

از بخارای شریف آبا و اجداد من است

 

عبدالرحیم خان از دو همسر، دو پسر و دو دختر از خود باز ماند، از پسران یکی غلام جیلانی و دیگری غلام نبی عشقری است.

عشقری پنج ساله بود که پدر خود را از دست داد و هشت ساله بود که غلام جیلانی برادرش وفات نمود و نه ساله بود که وفات مادرش داغی به داغ هایش افزود. و عشقری از کودکی تا آخر عمر تنها ماند و زن نگرفت و .

 

زال دنیا را چه خوش گفت عشقری

یک طلاق و دو طلاق و سه طلاق

 

و فرزندی جز اشعار زرین آبدارش از او باز نماند:

 

بعد مرگ من نخواهد ماند آثار دگر

قدر اشعار مرا دانی که اولاد من است

 

این داغهای پیهم زمینه تحصیل را جز قرآنکریم که نزد در مسجد محله خوانده بود و تا هنوز از نوشتن بهره ای نبرده بود بکلی محدود ساخته و از معارف عارضی زمانش دور نگهداشت. و تا سن هفده سالگی بنابر مصروفیت امور تجارتی از محیط و ماحول خویش جدا بود.

عشقری با طبع حساس خود بارها از کابل الی مزار شریف پیاده طی طریق نموده که این فاصله را در بیست و یک روز می پیموده است و باری هم راه سفر به بخارای شریف را پیاده در پیش گرفته از مزار شریف تا بخارا را در مدت بیست و دو روز رسیده. در آنجا از حلقه های مثنوی خوانی و بیدل خوانی و حضرت شاه نقشبندی  مستفیض گردیده پس از پنج ماه اقامت در بخارا دوباره بوطن بازگشت نموده است.عشقری به خوانش و نوشتن اشعار حضرت بیدل علاقه خاص داشته چنانکه خود میگوید:

 

عشقری را گر مددگار حضرت بیدل نشد

از کجا آورده است این موج طوفان زیر پاست

 

و در مشرب بیدل عشق را رهنمای خود قرار داده و از فیوضات پرتوجمال محبوب با بال عشق پرواز ملکوتی میی نمایند. و به منظور دیدار محبوب چراغ انتظار خود را روشن گذاشته میگوید:

 

پیر گردیدم دوتاشد پیکرم لیکن هنوز

همچو مینای می از شوق تو قلقل میکنم

نا امید از مقدم جانان نیم تا شام مرگ

کی چراغ انتظار خویش را گل میکنم

 

در اشعار صوفی عشقری روحیه انتقادی بیدار و تند جلوه گر است. او هنگامیکه در سال 1314 ه‌ش مسدس معروف (آفرینت ای قلندر ترک دنیا کرده ای) را به شیوه سخت انتقادی و تند سرود و همه خلاهای اخلاقی اجتماعی را در آن بیان نمود.

مغرضین کوتاه نظر مسدس مذکور را برای حضرت فضل عمر مجددی نورالمشایخ که وزیر عدلیه آن زمان بود برده ضمنآ خاطر نشان نمودند که منظور اصلی عشقری شخص شما هستید. وزیر موصوف مسدس را مطالعه نموده بعدآ به مغرضین گفتند:

هرکسیکه چنین رویه خرافات پسندی و عوامفریبی را پیشه خود سازد مبارزه علیه او وظیفه همه عناصر جامعه است.

صوفی عشقری با انشآ این مسدس رسالت و جدانی خویش را انجام داده است.

او با این جوابات عالمانه زبان اهل غرض را کوتاه نموده و سنگ سرد نا امیدی را به سینه شان کوبید.

همچنان ابیات عامیانه دیگری نیز دارد. مانند.

 

نگارا از هجوم عشق بازان

سر کوی تو شور بازار واریست

از این دکتور ها صرف نظر کن

که از که تا به مه بیطار واریست

غنی گردان الهی عشقری را

که گنکس و گول و بی نصوار واریست

 

خلاصه اینکه صوفی عشقری در کلیه شکل های شعر متداول زمانش از قصیده تا غزل،مثنوی،رباعی،مخمس،مسدس، و دو بیتی طبع آزمایی نموده که از هر کدام آن فایق بدر آمده.

بلاخره صوفی عشقری در نهم سرطان 1358 ه‌ش بعد از مریضی ایکه عاید حال شان بود روی در نقابخاک کشیده و در شهدای صالحین مدفون گردید.

انالله و اناالیه راجعون

نویدالله جهش


شعر چو از سوز دلم زاده شد

همچو دُر معنی در او تابنده شد

 

عود را از جان خود بخشیدمش

بر فراز آسمانها دیدمش

 

بیت بیتش کهکشان در بر گرفت

از حلاواتش جهانی در گرفت

 

اهل دل سوداگر بازار ما

عالمی پیداست از پندار ما

 

ذهن ما سیر کواکب میکند

شیخ را گمان  راهب میکند

 

رهبر ما دل و عقل انگاره ای

دل دهد فرمان خرد بیکاره ای

 

گناه و صواب سنجش دل است

عقل ها در زیر انبار گل است

 

با خودی محکم در اینجا زیستیم

تا شود معلوم که آخر کیستیم

 

این تبار آدم است ملک خدا

ما نباشیم از خدای خود جدا

 

زندگی و موت، سوال وجواب

کی فریبد اصل هارا این سراب!

 

چون شدند دانا ز سر زندگی

زندگی در بند حق پایندگی

 

نویدالله جهش 26/6/1395


 

بستر و بالین باشد سرپناهم بعد از این

سینه ات را سوزم از اندوه و آهم بعد از این

 

گوشه های خلوت و هردم مرا یاد تو است

خیره بر دیوارها باشد نگاهم بعد از این

 

غیر تو راز و نیاز چشم هایم را کسی

درک نخواهد کرد در شام سیاهم بعد از این

 

شب من و تنهایی و یک بستر سرد تهی

از همه جز خاطرات نیم راهم بعد از این

نویدالله جهش 26/6/1395

 

 


انسان در مرحله به باد دادن لازمه های زندگی انسانی قرار دارد! گاهی می اندیشم انسان هایی که دارای نعمات بیشتر از جنس مادیات هستند خوشبخت اند و قلب مطمئنی دارند. گاهی فکر میکنم آنانکه دارای زور و قدرت بیشتر اند راحت‌تر هستند. و گاهی آنانکه پیرامونشان با آدم های زیادی مملو شده است و روابط کثیری دارند خوشبختر برایم می نمایند. گاهی غبطه میخورم وقتی میبینم شیمی دان ها و انجینر های معادن و ساختمانی سرگرم خدمت گذاری به بشریت اند و به پندارم آنها کسانی اند که دارای روح آرامی هستند. گاهی گاهی گاهی.! ولی وقتی وارد ژرفای زندگی این آدم های به ظاهر خوشبخت شدم، آنجا چیزی دیگر جلوه گر بود. درد، اندوه، مصائب، دلهره، ترس، نسبت به آنچه که اصلآ وجود ندارد. سراغ هرکه رفتم از دردی مینالید. یکی از فقر مادی، یکی از فقر روابط، یکی از درد بشریت، یکی از هجر معشوق، یکی به عاقبت سیاره ما دلهره داشت و یکی نگران ذوب شدن یخچال های قطبی بود. دیگری از مرگ می حراسید و جدایی از اموال و دارایی اش اورا میرنجانید. توده‌ی هم عمر را کوتاه میدانستند برای اکتساب مال و دانش لازمه. گروهی ماه را مسخر کرده بودند و قناعت نداشتند. و مردی را آذوقه یک روزه فرزندانش غم آلود کرده بود. و در این برهه زمانی که همه گم گشته اند بشر برای کسب آرامش و ساده سازی امور وارد دنیای مجازی میشود و در ان پناه میبرد. و اینجاست که جهان را وهشت دیگری فرا میگیرد. انسانها تنهاتر و پر مخاطب تر میشوند روابط حقیقی سرد شده و گسست میکند، آدمها را وحشت و مشغله های عجیبی فرا میگیرد. ادیان و اعتقادات عجیبی شکل میگیرد. کانون خانواده محبت و عاطفه از میان آدمها رخت میبندد. زیستگاه آدمیان را بسان وادی لا ینتها یافتم که همه سرگردان و دنبال یک هدف اند و آن هم س و آرامش روحی و جسمی است. آدم های اندکی را یافتم که بدون هیچ مشغله‌ی زندگی میکردند. برایشان هیچ چیزی اهمیت نداشت و همه چیز را عاشقانه دوست داشتند فامیل و اقرارب را عاشقانه دوست داشتند ولی دل به آنها نبسته بودند ثروت و متاع دنیا را دوست دارند ولی دل به آن نمیبندند زندگی را دوست دارند ولی از مرگ نمیحراسند آنها کسانی هستند که زندگی را همیشگی نمیدانند و با آن محبت نمیورزند زیرا میدانند زندگی آنقدر نیست که بخاطرش خود را برنجانند. ودنیا را پلی میدانند به زندگی و جهان جاودانگی. و با معیار منطق میسنجند که هرقدر که خود را برنجانند مال و متاع را گردآوری کنند بلاخره آنها میروند و دارایی شان بیهوده میشود. پس آنها حق کسی را زیر پا نمیکنند و بیش از اندازه برای کسب متاع دنیا حریس نیستند. وجایب انسانی و اخلاقی را در جامعه و حتی در خلوت مراعت میکنند. عذاب وجدان ندارند و روابط اضافی و بی هدف را از زندگی خود حذف کرده اند و شبها راحت میخوابند برخلاف همه. و چون با وجدان سلیم زیسته اند از مرگ هم کوچکترین حراسی ندارند. نویدالله جهش 11/7/1395

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طعم ملس زندگی